دبیرکانون عکاسان: عکسهای سینماگران مثل کپی نقاشی میکل آنژ است
هبوط
اجتماعی فرهنگی

یا اکسپوی عکس تهران در نخستین تجربه، گام در مسیر اشتباهی گذاشته یا استنباطی که از دخیل ساختن یک سینماگر در عرصه عکاسی در پاریس فوتو می شود، جای تامل دارد و آنچه درباره لینچ اتفاق افتاده با آنچه درباره کیانیان و تقوایی رخ داده، متفاوت است؟ اگرچه لینچ عکسی عرضه نکرده و در واقع در این عرصه به عنوان مولف حضور نداشته اما به عنوان نقاد مولفین به عرصه عکس وارد شده که از منظری اهمیتی به مراتب بیشتر از تالیف دارد.



 

کوروش یزدانی مدیر کانون عکاسان ایران به عنوان یکی از تشکل های متعدد متولی عکاسی در گفت و گو با «تابناک» از منظر یک منتقد به ورود سینماگران کشورمان پرداخته است. «تابناک» همزمان با برگزاری اکسپوی عکس تهران، به بررسی این مسئله از چند منظر دیگر نیز خواهد پرداخت.

 

پیش از این گالری هایی تحت عنوان اکسپوی عکس در کشور برگزار شده اما هیچ گاه در این سطح تبلیغات برای پدیده ای تحت عنوان "اکسپو" صورت نپذیرفته است. آیا اکسپوی عکس تهران از مشخصه های اصلی برای یک اکسپو برخوردار بود؟

اکسپو پیش از هر موضوعی به یک زیرساخت نیازمند است که در هنگام مراجعه مخاطب هم به عرضه کننده آثار و هم به خریدار بها داده شود و پیش نیازهای فروش عکس فراهم شده باشد. به هر حال نمایشگاه یک چیدمانی تخصصی متناسب با فضاهای طراحی شده، نیاز دارد تا تصاویر دیده شود. همچنین برای فروش یک کارشناسی می بایست بر روی عکس ها صورت بپذیرد که مخاطب در مواجهه با قیمت های نجومی عکس ها، از خریداری شان پشیمان نشود و با توجه به آنکه فرهنگ خرید عکس هنوز به قدر کفایت در کشور جا نیافتاده، این حوزه بی سرانجام نماند. ضعف این رویکردهای کارشناسی در نمایشگاه تهران به چشم می آمد.

اختلاف قیمت ها هم این تصور را برای بیننده ایجاد می کرد که قیمت ها با واقعیت های بازار عکس همخوانی ندارد و این اختلاف فاحش قیمت ها زمانی بیشتر مورد توجه قرار می گرفت که عکس های برخی عکاسان جوان به مراتب تکنیکی تر و ارزشمندتر از برخی چهره های شاخص برای مخاطب متبادر می شد.

همین طور است. به عنوان نمونه ابراهیم حقیقی عکسی تحت عنوان «طبیعت بی جان» در اکسپو ارائه و صمد قربان زاده عکسی تحت عنوان «خواب روزانه» به نمایش گذاشته که جالبه و مخاطب خاص را در نظر گرفتند و تفاوت بالایی در قیمت دارند و تفاوت کیفیت آثار و قیمت ها واقعاً برای مخاطب و به ویژه مخاطب خاص جای تامل دارد. یا باید کلاس بندی می شد و عکس استاد حقیقی در کلاس دیگری قرار گرفت یا توضیحات مفصلی برای مخاطب عام که نگاه می کند و نمی شناسد، کنار هر عکس نوشته می شد و به نوعی اشاره می شد که بخشی از این قیمت هم بابت امضای صاحب اثر است و مخاطب تصور نمی کرد این قیمت گذاری های مبنای محکمی ندارد و سلیقه ای صورت پذیرفته است.

با این اوصاف چرا عکس ها در یک کلاس بندی و سطح بندی خاص طبق تجربه عکاسان و اعتبارشان و همچنین کیفیت تصاویر داوری و طبقه بندی نشده است؟

واقعاً این مسئله برای من هم جای سوال دارد. اگر این اکسپو برای مخاطب خاص است که مزایده بگذاریم و اگر مخاطب عام نیز به عنوان خریدار در نظر گرفته شده که قطعاً در نظر گرفته شده، با توجه به تفاوت قیمت ها و کیفیت خود اثر و چاپش و سوابق عکاسان دسته بندی صورت می پذیرفت همانگونه که وزارت فرهنگ و ارشاد برای اساتید درجه یک، دو، سه و عالی در نظر می گیرد. به عنوان مثال سیف الله صمیدان عکسی قوی در این رویداد به نمایش گذاشته اما چاپ ضعیفی دارد و به نوعی ارائه این اثر توهین به شعور مخاطب خاص است. این تصور که بعضی از اساتید ما کار انتخاب کنند و چون اسمشان است، مردم بخرند ببرند، واقعاً اشتباه است.

درباره چیدمان نمایشگاه نیز مسائلی مطرح بود که خودتان هم گذرا اشاره کردید. به نظر می رسد منطقی نبود چنین حجم بالایی عکس در فضای محدودی به نمایش گذاشته شود.

به هر حال باید برای این چیدمان که من هم اشاره کردم، در همین تالار تابستان خانه هنرمندان مدتی پیش عکس های بابک برزویه به نمایش گذاشته شد که یک پنجم آثار ارائه شده در اکسپوی عکس تهران در همین تالار است. آیا بابک برزویه نمی توانست همچون این اکسپو، حجم بالایی عکس ارائه کند؟ یقیناً می توانست اما به ظرفیت سالن نیز دقت کرده بود. تصاویر می بایست هدایت چشمی در اکسپو داشت اما متاسفانه این اتفاق نیافتاده بود و بسیاری از عکس ها دیده نمی شد. عکس آقای ابراهیم حقیقی کنج قرار گرفته و خفه شده بود و تنها عکسی که در دید بود عکس سیف الله صمدیان بود.


برای این قیمت گذاری ها، فرمول های مختلفی از سوی عکاسان طرح می شود. منطقی ترین فرمول برای قیمت گذاری عکس ها که واقعاً عکسی دارای ارزش 5 تا 10 میلیون، قابلیت فروش دوباره با همان قیمت را داشته باشد و ارزش واقعی اش پرداخت شود، را متشکل از چه معیارهایی می دانید؟

الان شیوه های خرید به دو شکل کلی است. یکی اینکه مطابق با کیفیت و منحصر به فرد بودن عکس ها، یک دلال هنری ماه ها پیش از نمایشگاه ها، عکسی را مثلاً بیست یورو می خرد و در نمایشگاه به صد یورو می رساند و بعد در نمایشگاه به 200 یورو یعنی ده برابر قیمت اولیه می رساند. الان علی الظاهر تنها خانم شادی قدیریان که علی الظاهر سایت فانوس برای ایشان است، چنین شیوه ای را در ایران انجام می دهد و در سایر کشورها این شیوه بسیار مرسوم است.

 

شیوه دیگر نیز این است که صاحب اثر قیمتی پیشنهاد می دهد و کارشناس رسمی آثار هنری نیز یک قیمت کارشناسی ارائه می کند و متریالی که عکس بر روی آن چاپ شده و مواردی از این دست نیز در این بررسی مورد توجه قرار می گیرد و در نهایت یک قیمت میانگین در نظر گرفته می شود. گلناز حسن زاده در این نمایشگاه اثری داشت که متفاوت بود اما کسی این عکاس را نمی شناسد یا امیرحسین حشمتی اثری داشت تحت عنوان «مردم از کاشنم زیاد ضرر نمی کنند» که این عکس خیلی متفاوتی بود و کنار دست ایشان، عکس یک عکاس مطرح بود که متفاوت بود و واقعاً به چشم نمی آمد.

 

با این اوصاف قیمت گذاری عکس ها برای بازیگران با چه منطقی صورت پذیرفته و به طور مشخص عکسی که ناصر تقوایی گرفته بود، پنج میلیون تومان ارزش داشت؟

مشخصاً این قیمت ها بر اساس شهرت این چهره ها در نظر گرفته شده و هیچ منطق جدی کیفی دیگری در پس این قیمت ها نمی تواند وجود داشته باشد. من قصد ندارم درباره مصادیق قیمت گذاری کنم اما تصور می کنم حداقل سی درصد از قیمت این عکس و عکس های سینماگران دیگر می بایست کاهش می یافت تا با عددهای منطقی تری مواجه شویم. البته بنده با حضور آثار سینماگران در نمایشگاه ها مشکلی ندارم اما حداقل برای مخاطب عام ارزش ها عکس ها توضیح داده شود تا دچار تعارض نشوند.

 

البته بازیگران نظر دیگری دارند و به طور مشخص، رضا کیانیان تاکید داشت که خریداران عکس هایش حرفه ای هستند و قیمت 9 میلیونی عکسش، کف قیمت گذاری کلکسیونرها است.

اگر واقعاً تصور می کنند خریداران عکس هایشان مخاطب خاص هستند، چرا در محافل هنری که بیشتر چنین مشتریانی دارد، نظیر گالری شیرین و سیحون، به عرضه این عکس ها نپرداخته اند و به خانه هنرمندان رفته اند؟ مشخصاً به این علت که نیم نگاهی به مخاطب و خریدار عام داشته اند و در پی خریدارانی از میان اشخاص غیرمتخصص در حوزه هنری که ممکن است از دارای قابل ملاحظه ای برخوردار باشند نیز بوده اند.

سوای بحث قیمت گذاری این آثار، کلیت حضور سینماگران در این عرصه و همچنین کیفیت عکس هایی که ارائه کرده بودند نظیر همان عکس ناصر تقوایی، از منظر یک عکاس قابل پذیرش است؟

در اروپای طی 1970 و 80 میلادی، نقاشی های قدیمی نقاشان مطرح همچون میکل آنژ را بر روی پرده می انداختند و عین همان را طراحی کرده و کپی می فروختند. این سینماگران که وارد حوزه عکاسی شده اند نیز عکس های بدی نمی گیرند اما به نوعی همان کار رو می کنند که آن نقاشان آثار کپی می کردند و عکس هایشان دکوپاژ شده و تکرار تصاویری است که پیش تر مشابهش را دیده اید. مثلاً ناصر تقوایی رفته و ایستاده کنار دریا و موقعیت قبلاً در تصویری ثبت شده را انتخاب کرده و منتظر شده تا همان مشخصات ثبت شده در برخی تصاویر ایجاد شود و عکس را ثبت کرده است. البته کیفیت و تکنیک همین عکس ها هم جای تامل وجود دارد.

 

Naser Taghvaei-ناصر تقوایی 5.000.000تومان

به تکنیک اشاره کردید. تکنیک از منظر این سینماگران، دیگر آن معنای سابق را که در عکاسی آنالوگ کارکرد داشت، ندارد و به قول کیانیان، او در هر فیلم در 120 هزار فریم عکس به طور متوسط حضور داشته و دوربین و شات و نظایر اینها را شناخته و شناخت های اینچنینی نیز تخت تاثیر انقلاب دیجیتال در دوربین های دیجیتال خلاصه شده است. آیا واقعاً تجربه با توسعه دوربین های دیجیتال معنای خود را از دست داده است؟

در دوربین های آنالوگ هفتاد درصد نقش با عکاس بود و سی درصد با دوربین بود. با همین فناوری دیجیتال هم نقش عکاس به کل از میان نرفته و سی درصد عکاس نقش دارد، سی درصد نرم افزار و ما بقی اش به جزئیاتی چون چاپ عکس بازمی گردد. اگر دوربین دیجیتال تمام کار عکاسی را می کرد، برگزاری این حجم کلاس های تخصصی عکاسی، نورپردازی، ادیت عکس و نظایر اینها چه لزومی داشت و چرا همچنان این کلاس ها در حالی برگزاری است؟ آیا اینهایی که همچنان کلاس عکاسی می روند، درنیافته اند که دوربین دیجیتالشان همه کارها را انجام می دهد؟

اتفاقاً یکی از ضعف های عکس های بازیگران و اهالی سینما همین مسئله است که اختلاف فریم در سینما و عکاسی را درک نکرده اند. در عکاسی تک فریم ها معنا می دهد و عکاس باید با یک فریم تمام اندیشه اش را منتقل کند اما آقای کیانیان سه عکس گذاشته یا دیگران نیز دکوپاژ کرده اند. اگر در حوزه عکاسی توانستند یک سبک خاصی داشته باشند و حرف تازه ای بزنند، می توان درباره کیفیت آثارشان بیشتر صحبت کرد.

از کیفیت و قیمت عکس ها که بگذریم، پرسش بزرگی که این روزها برای بسیاری از عکاسان شکل گرفته، نحوه انتخاب کلیت آثار و عکاسان است. چگونه بسیاری از چهره های شاخص عکاسی ایران حتی یک عکس در اکسپوی عکس تهران ندارند اما برخی چهره های گمنام یا سینماگران صاحب نام، عکس دارند؟

علی الظاهر گالری شمس زاده و تعدادی از گالری ها برگزار کرده اند و با عکاسانی که مرتبط بوده اند، این اکسپو را راه اندازی کرده اند. هیچ یک از نهادهای متولی در حوزه های عکاسی نظیر کانون عکاسان یا خانه عکاسان حوزه هنری یا انجمن ملی از این اکسپو حمایت نکرده اند و جای تاسف دارد که چنین تعبیر شده که این نمایشگاه محل حضور همه یا بخش اعظم بزرگان عکاسی است.

اینها از مقبولیت خانه هنرمندان استفاده کردند و باید یک یا چند انجمن عکاسی می آمد و پشت این قرار می گرفت و مشروعیت به این رویداد می بخشید که چنین اتفاقی نیافتاده است. یکی از مشکلات حوزه عکاسی، همین چند متولی گری است که هرکسی اکسپو می گذارد و هیچ صدایی هم از تشکلی در نمی آید که این رویداد را تایید، رد یا نقد کند.

همین بازیگران به حوزه معماری بروند و ببینید آیا انجمن مفاخر معماری اجازه این سطح مانورها را به آنها می دهد یا حتی خیاط ها اجازه میدان داری را به بازیگران می دهند یا طوری آثارشان را نقد می کنند که بازیگران نتوانند در آن حوزه با آثار متوسط و به واسطه نامشان دوام بیاورند؟ افشین بختیار یک جمله جالبی دارد که «دلاک ها هم یک صنف واحدی دارند».

متاسفانه در حوزه عکاسی، همکاران به جای حمایت از همدیگر، همکارانشان را تخریب می کنند و هرچه تلاش کردیم اتحادی بین این تشکل ها هم ایجاد نشد تا دیگران از سایر حوزه ها نتوانند بر عکاسی مسلط شوند. ثمره این عدم یکپارچگی چنین می شود که یک بازیگر جوان و مشهور از محبوبیتش استفاده کرده، آتلیه برپا می کند، عکس های بدون روتوش به مشتری می دهد و دقیقه به دقیقه از او شکایت می شود و به اعتبار صنف عکاسان ضربه وارد می شود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: شنبه 23 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط عباس کمالخانی

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 3378
بازدید کل : 89239
تعداد مطالب : 672
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1